گفتوگوی بهروز افخمیبا ابراهیم فیاض درباره سلبریتی را مشاهده کردم. چند نکته داشت که در این متن آورده ام:
1. فالوورها در یک صفحه لزوما طرفدار نیستند، درصد مهمیاز فالوورها برای زیر نظر گرفتن سلبریتیها او را دنبال میکنند.
2. افرادی که لایوها را تماشا میکنند لزوما جذب صاحب لایو نشده اند، بلکه به دنبال سرگرمیهستند.
3. سرگرمیدر اینجا معادل رخداد غیر عادی است که منتظریم در آینده رخ بدهد؛ مردم به آینده توجه میکنند چون گذشتهای وجود ندارد؛ افراد به گونهای شده اند که گویی هر روز که میگذرد، گذشته در حال مححو شدن است، مثلا من در جایی کارهایی را یادداشت میکنم تا بعد آنها را انجام بدهم اما اینکه زمان مورد نظر فرا برسد تا آن کارها را انجام بدهم، پیش نمیآید.
نکته دیگری که افراد به خاطر توجه نداشتن به گذشته به آن مبتلا هستند ضعف در حافظه تاریخی(عبرت) است.
4. منظورم از گذشته قرنهای گذشته و تاریخ نیست بلکه سالهایی است که از عمرمان میگذرد.
5. سلبریتیها اگر مخاطبان خود را با اندیشمندان و ارزشهای اخلاقی مرتبط کنند میتوانند اثرات مفیدی در رشد جامعه داشته باشند.
6. وقتی که من گوشی را به دست میگیرم، بیشترین وقت خود را در اینستاگرام میگذرانم که این وقت را کاملاْ بدون هدف و صرفا جهت سرگرمیبرای دیدن محتواهایی- بدون هیچ ارزش گذاری خاصی- صرف میکنم. اما با اینکه تصمیم گرفته ام شبها روزانه نویسی و خاطره نویسی کنم هر دو سه شب یک بار موفق میشوم سراغ دفتر و سررسیدم بروم.
7. مباحثی مانند دانش، هویت، اصالت، امید و ... ریشه در گذشته دارد؛ برخلاف طمع که ریشه در آینده دارد.
8. الگوها باعث از خودبیگانگی مردم میشوند؛ فضای مرید بازی تحت تاثیر گروهها شکل میگیرد؛ سلبریتیها الان الگوی بخش مهمیاز مردم شده اند. دانش آموز ما فقط بخشی از دین و فرهنگ را قبول دارد که الگوی او قبول داشته باشد(مثلا تتلیتی حجاب دارد به خاطر اینکه تتلو طرفدار حجاب است)
۹. اگر دقت کرده باشید بیشتر ما آرزوهای گذشته را به یاد نمیآوریم (مثلا آرزوهای ده سال پیش خود برای امروز را) اما تا دلت بخواهد آرزوهایمان برای آینده در حال نوبه نو تراوش شدن است.(برای اینکه آرزوهای گذشته را به یاد آوریم شاید لازم است کمیتمرکز کرده و به معنای زندگی فکر کنیم)