دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۸، ۱۰:۱۰ ق.ظ
پارسال اواخر اسفند و اوایل فروردین روزهای سختی داشتم، روزهای نبرد با خودم، با خانوادم، با دلم، با عقلم! روزهایی که شب تا صبح گریه میکردم و آخرش تصمیمیگرفتم که هنوز به درست بودنش شک دارم. اما بعد از اون تصمیم، یه پست تو یه کانالی خوندم که یه جمله ازش توی ذهنم پر رنگ شد و هنوز که هنوزه گاهی ناخودآگاه زیر لب تکرارش میکنم «خوشبختی، پشت کوههای پذیرش است». پذیرش واقعیت و اتفاقی که افتاده و پذیرش نقش تقدیر و پذیرش خودمون به همون شکلی که هستیم و شکل گرفتیم.
جملهای که شاید به خاطر کمال گرایی، کاملا نپذیرفتمش اما احتمالا اینجوری امکان تغییر و اصلاح اشتباه و ادامه زندگی راحتتره و در نهایت چارهای جز این نیست چون اون بیرون جنگ خیلی وقته تموم شده و تو داری با خودت میجنگی و به خودت آسیب میزنی.1z1z1
پاسخ:
هوم مخصوصا وقتی که اون بیرون خیلی وقته جنگ تموم شده باشه
پاسخ:
دقیقا پشت همون کوهها
پاسخ:
منم پذیرم شما رو :)) *مزاح کردم
پاسخ:
پس خوب شد هفته پیش منتشرش نکردم
پاسخ:
آدم باید تا قبل از اینکه تصمیم گرفته درست همه جوانب رو بسنجه و مشورتهاش رو بکنه برا اینکه بهترین تصمیم رو بگیره
ولی وقتی تصمیم گرفت دیگه نیاد بشینه بگه کاش فلان میشد و بهمان نمیشد
حالا چیا بودن اون اشتباهات؟
پاسخ:
رد کردن خواستگار :| شایدم خرید کفش گرانقیمت
پاسخ:
تازه حداقلش یه شبه!
پاسخ:
ربط داشته باشه یا نه ترس نداره که :/یعنی من اینقدر بداخلاقم؟ :)
+ فی المجموع :) جمله قشنگی بود.
پاسخ:
ریزِ اینکه پذیرش مورد نظر به کودوم معنا بوده رو باید از خودم همدم ماه پرسید ولی اجمالا نظر من به نظر شما نزدیکتره